آرینآرین، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

فرشته مامان و بابا

احساس مامان در روزهای آخر

سلام الان تو هفته 36 هستیم. نمیدونم بگم چه حسیه. هم استرس داره هم خوشحالی هم نگرانی. سعی میکنم بیشتر استراحت کنم که آرینم وزن بیشتری بگیره. توی سونو 2500 بود. قربونش برم خوب تکون میخوره مخصوصا وقتی غذا میخورم. بیشتر از قبل خوابم میاد و چه کیفی میده وقتی راحت خوابت میره. مخصوصا بعد از ظهر ها. بابایی الان رفته خرید. برای مادر بزرگت که میخواد هفته دیگه بره خونه جدیدشون که اماده شده لوستر خریده و برای تو هم الان زنگ زد ماشین و موتور خریده  قراره یه دوربین هم بخره که از وقتی اومدی حسابی ازت عکس بگیریم.   یه عالمه پروانه داره تو دلم پرواز میکنه. دوستون دارم.  همیشه عاشق تو و بابایی ام...  ...
8 اسفند 1392

سونوی ماه 9

امروز 6 اسفند برای آخرین بار به امید خدا رفتم سونو و روی ماه آرین مامان رو دیدم. خدارو شکر همه چیز خوب بود و سه هفته دیگه تو بغل مامان و بابایی. توی سونو 3 ساعت معطل شدیم و آرین هم تا تونست لقط زد و منم که داشتم خفه می شدم. بالاخره اومدم خونه و حسابی گرسنم شده بود و فشارم افتاده بود. یه چیزی خوردم تا بابایی بیاد. برای بابایی هم یه کم فیله درست کردم. بابایی آیینه برای دستشویی خریده بود و لوستر رو هم درست کرده بود و اومد خونه. الان هم داره نصبشون میکنه. خدا همه بچه های مریض رو شفا بده و همه مامان هایی که مشکل دارن رو خوب کنه و نینی هاشون هم به سلامتی به دنیا بیان. ...
6 اسفند 1392

هفته 35 بارداری

توی هفته ی گذشته کلا خونه تکونی داشتیم و خرید و از این کارا. هر چند خونه هنوز به هم ریخته هست. امروز پرده اتاق آرین رو آوردن اما برگردوندمش تا مدلشو عوض کنن. مامانی اومد پپشم تا تنها نباشم .سمیه و زندایی پروینت هم امروز اینجا بودن. داریم به آخرای سال نزدیک میشیم و به آخرای بارداری. امیدوارم این 3 هفته هم به خوبی و خوشی تموم بشه و تو سلامت به دنیا بیای.
4 اسفند 1392